شیوع ناگهانی ویروس کرونا (کووید ۱۹) چالشهای منحصربهفرد بسیار زیادی را برای کسب و کارها به وجود آورده که پیش از آن هرگز با چنین چالشهایی روبرو نشده بودند. تیمهای مدیریت مجبورند با مسائل چندگانهای سروکله بزنند، ازجمله سلامت و ایمنی، رضایت مشتری، مدیریت نقدینگی، حمایتهای دولتی، طرحریزیهای آینده و تعدیل آنها برحسب دنیای جدید دورکاری.

بسیاری از این تیمهای مدیریت مجبورند که هرچه سریعتر خود را به­ روزرسانی نموده و کانالهای دیجیتالی جدیدی برای خرید و تحویل در کسب و کار ایجاد نمایند و یا اقدامات کسبوکار خود را تغییر داده و از قوانین جدید فاصلهگذاری اجتماعی تبعیت کنند. فرای همه اینها تیمهای مدیریتی مجبورند که به صورت فعالانهای حضور و هویت برند خود را درون بازار مدیریت کنند تا بتوانند حس اعتماد و اطمینان را در طی دوران پاندمی در بین مشتریانشان حفظ کنند.

تمامی صنایع تحت تأثیر این موضوع قرار گرفتهاند و برخی از کسبوکارها به نظر با افت شدیدی در تقاضا مواجه شده اند و وقفه کامل را تجربه کنند. این قضیه یک بحران بیسابقه برای بسیاری از کسبوکارهاست که با آن دستوپنجه نرم میکنند. تیمهای مدیریت بعد از تجربه اولین موج شوک در حال حاضر بر روی بازگشایی کسبوکارها متمرکز شدهاند و در حال جستجوی راهکارهایی هستند تا بتوانند سلامتی مالی شرکتهای خود و درعینحال کارکنان خود را هم در سرکار حفظ کنند. این امر منجر به تجدید و بازسازی کامل کسبوکار موجود و مدلهای عملیاتی پشتیبان گردیده است. مشتریان چگونه میخواهند در طی دوران کووید ۱۹ و بعد از آن با برندها درگیر شوند و ما چگونه میتوانیم بهعنوان یک کسبوکار به بهترین شیوه با این خواسته سازگار شویم؟

در ادامه، دیدگاهها، چشماندازها و پیشنهادات عملی درباره نحوه حفظ کسبوکار در طی این پاندمی جهانی ارائه شده و علاوه بر آن به شما نشان میدهیم که چگونه میتوان از این دوره چالشی بهعنوان یک اهرم برای محافظت و تقویت برند استفاده کرده و اعتماد مشتری را افزایش داده و رضایتشان را بهبود بخشید.

چگونه میتوانم دستور کار “اول مشتری” را مجدداً از سر بگیرم؟

همچنان که این بحران در سطح جهان شیوع مییابد داشتن یک برنامه عملیاتی مناسب و استراتژی تجربه مشتری (CX) میتواند به شما در هدایت کسبوکارتان برای برونرفت از این دوره چالشی کمک کند. تعدادی ابتکار عمل وجود دارد که شما میتوانید به صورت فعالانه پیادهسازی کنید و ما توصیه میکنیم که از شش ستون تعالی مشتریKPMG (CEE) استفاده کنید تا بتوانید مسیر خود را به سمت تمرکز بر روی مشتری در طی دوران پاندمیک باز کنید.

شش ستون KPMG نشان میدهد که سلسله مراتبی برای رسیدن به تعالی تجربه مشتری CEE وجود دارد؛ بدون این مبانی بنیادین کسبوکار شما برای دستابی به تجربه تعالی مشتری و نیز حفظ رضایت مشتری دچار مشکل خواهد شد. در طی دوران کووید ۱۹ ضروری است که به عقب بازگردیم و این مبانی را مرور کنیم و استراتژی CX مان را دوباره بچینیم و برای بازه زمانی فعلی و آینده دوباره برنامه بریزیم. برخی از این ستونها در طی دوران پاندمی در برخی از بخشهای اصلی اهمیت زیادی پیدا کردند بهعنوان مثال:

  • حلوفصل– ضروری است چون بسیاری از مشتریانی که با بر هم خوردن تعطیلات بهطور اجباری مواجه شدند بالاجبار دنبال آن هستند که هزینههای خود را از هتلها و شرکتهای گردشگری و خطوط هواپیمایی باز پس گیرند؛
  • همدلی– در طی چنین دوران سختی ضروری است چون بسیاری از مصرفکنندهها نهتنها با از دست دادن شغلشان مواجه شدند بلکه با چالشهایی نیز مواجه شدند که هرگز پیش از آن تجربه نکرده بودند، بهعنوان مثال: تعویق بازپرداخت رهن و اجارههایشان و انتظار برای دستیابی به خدمات بهداشتی و پزشکی و انتظار در صفوف خرید برای اقلام ضروری مانند اقلام سوپرمارکتی.

در جدیدترین تحقیق CEE در سال ۲۰۱۹ که در هلند انجام شد دو مورد از این ستونها بهعنوان پیشرانهای اصلی CX بالا شناسایی شد: شخصیسازی و همدلی. به صورت سنتی این دو ستون راهنماییهای شفافی را در مورد نحوه ایجاد تجربه نهایی مشتری از طریق چشمانداز مشتری ارائه میکنند. با این حال طی کووید ۱۹ مشاهده کردیم که این طرز تفکر در حال حاضر تغییر پیدا کرده است چون مشتریها به صورت فزایندهای در حال اولویت دادن به فاکتورهای بهداشتی هستند که شامل یکپارچگی و همدلی است. در رأس پاسخگویی سازمان به این شرایط آشفته نیاز به ارتباطات انسانی در کنار اعتماد و همدلی بهعنوان سنگ بنا عمل میکنند. برای ایجاد چنین روابط واقعی و اصیل در طی این شرایط مبهم، شرکتها باید مطمئن شوند که به تمامی این شش ستون پرداختهاند تا به این ترتیب بتوانند تجربه معناداری برای مشتریان ایجاد کنند و بتوانند در سطح احساسی با مشتریان خود ارتباط برقرار کنند.

 

چگونه با مشتری خود در دنیای کووید ۱۹ ارتباط مجدد برقرار کنیم

چگونه با مشتری خود در دنیای کووید ۱۹ ارتباط مجدد برقرار کنیم

شش ستون تعالی تجربه مشتری KPMG

یکپارچگی

یکپارچگی بهعنوان یکی از ستونها همواره بهعنوان مبنایی قوی CX بوده است اما طی دوران کووید ۱۹ ما بر این اعتقادیم که نحوه عملکرد یک شرکت در میانه بحران به شدت بر میزان اعتماد مشتریان و تصمیم به ادامه خرید از شرکت در حال حاضر و آینده اثرگذار است. کسب و کارهایی که بر روی رفتارهای اخلاقی و اعتمادسازی سرمایهگذاری میکنند شانس بیشتری برای برقراری ارتباط احساسی با مشتریانشان دارند و حمایت ارزشمندی فراهم نموده و وفاداری طولانیمدت را در چنین اوضاع دشواری تضمین میکنند. ایجاد چنین روابطی با مشتریانتان و اعتمادسازی در حال حاضر طی اوج دوران پاندمی نهتنها به تقویت CX شما بلکه به حفظ کسبوکارتان و کاشت دانههایی که در آینده بعد از دوران پاندمی رشد خواهند کرد نیز کمک میکند.

حلوفصل

شرکتهای سنتی «خشت و ملات» (شرکتهایی با ساختار فیزیکی) مانند موزهها و تئاترها که بر تعداد بازدیدها و حضور فیزیکی مشتریان تکیه دارند نشان دادند که انعطافپذیری خوبی در جهت سازگاری سریع با تغییرات جهان واقعی دارند. موزه Rijksmuseum تورهای مجازی و سریهای ویدئویی از کارهای محبوب هنریشان پخش میکند؛ به همین ترتیب Deutsches Theatre به اجرای زیرزمینی در پارکینگ خودروها روی آورده است که در آن تماشاچیان در ماشینهای خود مینشینند و به این ترتیب قوانین فاصلهگذاری اجتماعی را نمیشکنند. این نوع صنایع تلاش میکنند تا در دوران پاندمی با چرخش سریع مدلهای کسبوکارشان خود را حفظ کنند و همچنان مشتریانشان را درگیر نگه دارند و ارتباطشان را با برند ادامه دهند. کسبوکارهای مختلف از تمام بخشها بایستی خیلی چابک و آماده  پاسخگویی باشند و این چابکی و پاسخگویی تنها در برابر تغییر تقاضای مشتری نیست بلکه مربوط به نرمهای جدید اجتماعی نیز میباشد؛ بهعنوان مثال تئاترهایی مانند تئاتر Pathé خدمات پخش آنلاین ارائه میکنند و سوپر مارکت ها هم ساعت کاری خود را برای ارائه خدمات به افراد سالمند به جلو کشیدهاند. تمامی این اقدامات نحوه تعامل ما با مشتریانمان را تغییر میدهند و نحوه مدیریت ما را برای ادامه ارائه محصولات و خدمات تحت شعاع قرار میدهند. اتخاذ استراتژیهای ارائه خدمات به مشتری و سازگاری با رویکردهای فعالانه جهت ارتباط در طی چنین شرایطی کاملاً اهمیت دارد چون مشتریها همیشه نمیدانند که باید از برند چه انتظاری داشته باشند یا مشکل آنها چگونه و کی حل خواهد شد.

انتظارات و شخصیسازی

با توجه به این پاندمی انتظارات مشتریان به سمت دنیای آنلاین و تحویل درب منازل تغییر پیدا کرده است. حرکت سریع به سمت کانالهای دیجیتال و دوردستی که از وظایف و عملکردهای دفتر اصلی پشتیبانی کند برای بقاء بسیاری از شرکتها امری حیاتی تلقی میشود. بهکارگیری انواع مختلفی از تحلیلها برای پیشبینی، پیشبرد و تأثیرگذاری بر نیازهای مشتریان (تعامل) بینشهای لازم برای افزایش سطوح رضایتمندی مشتری را فراهم خواهد کرد. میتوانید با استفاده از یک پلتفرم یکپارچه مبتنی برداده به صورت بهتری انتظارات مشتریانتان را مدیریت کنید و درعینحال نیازهای شخصی آنها را برآورده سازید تا بتوانید تجربهای بهیادماندنی برایشان خلق بکنید. هردوی این کارها تأثیری شگرف بر سفر مشتری و رفتار آتی مشتری و ایجاد وفاداری در وی خواهد داشت.

KPMG بهعنوان یک راهکار، خدمات کانال همهمنظوره و مقیاسپذیر سریع کارشناسان خود را در قالب CX فناوری و ارائه خدمات عملیاتی ادغام کرده است تا مرکز تماس مجازی (VCC) موسوم به تعاملات اتصال یافته برای ایجاد این خدمات مهیا شود. این سرویس که در شرایط بحرانی ایجاد و آزموده شده است میتواند به مشتریان شما کمک کند تا با استفاده از مجموعه کانالهای تعاملی یکپارچه به شما دسترسی پیدا کنند و از این طریق رضایتمندی و مطلوبیت لازم برای مشتری ایجاد شود.

برای تکمیل راهکار خدمات دیجیتالی شما حتماً باید یک سیستم تحویل درب منزل اثربخش و یکپارچه نیز وجود داشته باشد. درحالیکه اکثریت افراد در منازل خود کار میکنند و بخشی از ساعات را در منزلشان طی میکنند دنیای تحویل در درب منزل حاکم است. اگر نمیتوانید نحوه ارائه خدمات و محصولاتتان را تغییر داده و به سمت تحویل در درب منزل در جریان سفر مشتری پیش بروید در این صورت کسبوکار شما برای بقاء دچار مشکل خواهد شد.

رویکرد بازاریابی دیجیتالی خود را برای ارتباط با مشتریان به روش هرچه شخصیسازیشده تر تغییر دهید. درحالیکه بسیاری از مشتری ها زمان بیشتری را در خانه سپری میکنند، دوست دارند وقت بیشتری را صرف جستجو در اینترنت نمایند؛ چون عادتهای خرید افراد دستخوش تغییر شده است و مجبورند به صورت فعال در اینترنت به دنبال محصولات موردنیاز خود از برندهایی باشند که میشناسند. سرمایهگذاری بر روی ظاهر کسبوکار دیجیتالی شما از طریق کانالهای چندگانه به بهتر شدن تجربه مشتری کمک میکند مخصوصاً که افراد زمان بیشتری را در خانهها سپری میکنند. خلاق بودن در نحوه ارتباط شما با مشتریانتان برای حفظ و ایجاد رابطه مشتری بسیار مهم است. برندهایی مانند Heineken از کانالهای چند منظوره از جمله تلویزیون، وبسایت و رسانههای اجتماعی استفاده میکنند و بهسرعت در حال ایجاد روابط مستحکم و مبتنی بر اعتماد با مشتریانشان هستند. به همین ترتیب در یک اقتصاد یک ونیم متری مشتریان مجبورند که نحوه خرید محصولات سوپرمارکتی، قهوه و دستمال توالت را در صفوفی از افراد که تا پایین خیابان ادامه پیدا کرده است تغییر دهند. این موقعیت یک فرصت بکر برای ایجاد لحظات معنادار برای مشتریانی است که بیکار و بدون هدف در صفوف خرید منتظرند تا بتوانند خریدهای اساسی خود را بعد از یک هفته انجام دهند.

همچنان که مشتریان نیازمند شفافیت بیشتری از طرف برندها درباره حقوق خرید خود هستند و صرفاً خریدهای احتیاطی انجام میدهند، خلأ معنادار اعتماد و اطمینان بیش از پیش به چشم میخورد. بهمنظور پاسخ دادن به رفتارهای در حال تغییر مصرفکنندگان و همچنین برآورده ساختن انتظارات مشتریان به اهرمبندی نیروی کار خودتان و آموزش مجدد آنها جهت کسب مهارتهای جدید برای همکاری در راستای نگرانیهای رو به افزایش مشتریانتان کار کنید. صنعت گردشگری به شدت بهواسطه این پاندمی آسیب دیده است و شرکتهایی مانند TravelPerk توانستهاند با موفقیت تیم فروش خودشان را مجدداً پرورش دهند و نقشه حمایت از مشتری را به آنها آموزش دهند تا بتوانند پاسخگوی تعداد بسیار زیادی از تماسها و بلیط های مشتریان باشند.

زمان و تلاش

تریاژ اولویتها و پاسخگویی سریع اهمیت حیاتی دارد مخصوصاً در زمان پاندمی که مشتریان از خرید وحشت دارند و نیازمند کاهش خریدهای لوکس هستند. توانایی شما برای پاسخگویی به نیازهای رو به افزایش مشتریان میتواند اثری بنیادین بر اعتبار سازمانتان داشته باشد. برای ارائه خدمات سریع به گروه گستردهای از کسبوکارها ABN AMRO پیشروی این عرصه گردیده و شیوه تعویق بازپرداخت اقساط را به مشتریان بانک تجارت خود ارائه داده است (بهعنوان پیشفرض) یعنی لازم نیست مشتریان برای پرداخت اقساط خود به بانک مراجعه کنند و میتوانند در قالب بدهی معوق بعداً آن را تسویه کنند.

برای کسب اطمینان از اینکه شما در حال ارائه تجربه یکپارچه برای مشتریانتان هستید آن هم در شرایطی که نیازهای مشتریان باید به صورت اثربخشی پاسخ داده شود تحکیم فعالیتها و تلاشها در قالب گروههای کلیدی در درون زنجیره تأمین ضرورت مییابد؛ بهعنوان مثال گروه Hema برای درخواستهای مشتریان از طریق تغییر فروشگاههای خردهفروشی در قالب مراکز توزیع پاسخ داده است تا اطمینان حاصل کند که کالاهای دارای اولویت به صورت آنلاین قابل سفارش و ارسال بهموقع خواهند بود.

پلتفرمهای آنلاین مانند ZOOM برای اینکه مطمئن شوند این فرآیند آسانتر انجام میگیرد و تلاش مشتریان برای دستیابی به خدمات معمول را کاهش دهند به سمت فروشگاهی با بیش از سیصد میلیون شرکتکننده روزانه که در آوریل ۲۰۲۰ ثبت شده است، حرکت کرده است. اینگونه پلتفرمهای ارتباطی به سازمانها کمک میکند تا به سمت دنیای عرضه و تحویل دیجیتال خدمات پیش بروند و در دسترس بودن خدماتی مانند وقت پزشکی، کلاسهای تناسباندام و بازدید از خانهها را افزایش دهند.

همدلی

در تمامی ارتباطات و اصطلاحات بازاریابی همدلی نقش کلیدی را بر عهده دارد. با شفافیت و صراحت با مخاطبان خود صحبت کنید و نگرانیهای خود را مورد این موقعیت و نحوه سازگاری با آن و پاسخگویی به کووید ۱۹ مطرح کنید. بهترین کار نشان دادن همدلی و صادق و روراست بودن با مشتریانتان درباره کسبوکارتان است چون شما باید انتظارات آنها را با توجه به شرایط در حال تغییر مدیریت کنید. برندهایی که درباره نحوه کمکرسانی واقعی خود به مصرفکنندگانشان ارتباط برقرار میکنند از پتانسیل بیشتری برای ایجاد برند قدرتمندتر در طولانیمدت در بازار برخوردارند. فروشگاههایی که محصولات متنوع زیاد دارند مانند Hema، تصمیم گرفتند که نوعی رابطه احساسی با بازدیدکنندگانشان داشته باشند و از طریق کمپین جدیدی به نام نور این کار را انجام دادند. این تبلیغ بازرگانی نوعی حس حمایتی و ایجاد اعتماد سرتاسری به وجود میآورد چون نشان میدهد که حتی تحت این شرایط هم جنبههای مثبتی در زندگی وجود دارد که میتوان آنها را پیدا کرد و اینکه بهعنوان یک برند آنها همچنان از مشتریان خود در هرلحظه پشتیبانی و حمایت به عمل میآورند. خردهفروشان محصولات سوپرمارکتی مانند Albert Heijn نیز در یک حرکت مشابه تصمیم گرفتند که رویکرد تبلیغاتی سنتی خود را به سمت کمپین عید پاک تغییر دهند و در این راستا شرایط آسانتری را اتخاذ کردند که نشاندهنده سبک زندگی جدید دورکاری است. نوع ارتباطی که این شرکتها با بینندگان خود ایجاد کردهاند نشاندهنده این است که Albert Heijn مشتریان خود را در مسیر این زندگی جدید درک کرده و با آنها همدل است. در مورد اطلاعرسانی درباره اطلاعات عملیتر، به برقراری ارتباط با مشتری حول اطلاعرسانی درباره نحوه ادامه خرید فکر کنید. با توجه به کاهش شدید اطمینان مشتری و میزان هزینه کرد مصرفکنندهها باید به مشتریانتان این اطمینان را بدهید که وضعیت کسبوکار شما به نحوی است که میتواند به ایجاد رابطه  مبتنی بر اعتماد بین شما و مصرفکنندگانتان در طی دوران متلاطم کمک کند.

اما مهمترین و اصلیترین چیزی که شامل موارد فوقالذکر میگردد این است که: فرهنگ تیمی، رفاه کارکنان و محیط را فراموش نکنید. به تجارب کارکنان خود همانطور که به تجربه مشتریان توجه میکنید، دقت داشته باشید. سلامتی فیزیکی و روحی کارکنانتان بایستی جزء اولویت اقداماتی باشد که در شرایط بحران در نظر گرفتهاید. همانند همان شش ستونی که در این برهه بحرانی به آن پرداختیم یکپارچگی و همدلی برای هدایت تیمتان جزء اولویتهاست. خودتان را جای کارکنانتان بگذارید و درباره نیازهای آنها فکر کنید حتی اگر اطلاعات خیلی کاملی هم نداشته باشید. ارتباطاتی که به صورت مرتب بهروزرسانی میکنید برای آنها ارزش خواهد داشت. اعتماد مبنای تمامی روابط انسانی است و در مورد کسبوکارها اعتمادسازی اول از همه بین کارفرما و کارکنان شکل میگیرد. نسبت به افراد خود شفاف و صادق باشید در ضمن کارکنانتان را توانمند کنید تا بتوانید الهامبخش آنها بوده و به آنها نشان دهید که بهشان اعتماد دارید. آموزش و افزایش نقشها را تسهیل کنید و مطمئن شوید کارکنانتان میتوانند با توجه به تغییر شرایط کنار بیایند و میتوانند با مشتریانتان به شیوه مطلوبی حفظ ارتباط نمایند؛ اما مهمتر از همه اینها این است که همیشه در اختیار کارکنانتان باشید و نسبت به آنها مهربان بوده و نشان دهید که مراقبشان هستید. رویکردهای شخصیسازیشده را دنبال کنید تا به حفظ عقلانیت کارمندانتان کمک کرده باشید، پلتفرمهای ارتباطی ایجاد کنید تا مطمئن شوید که آنها ارتباطات را حفظ میکنند و برنامه عملیاتی پشتیانی را هم در نظر بگیرید تا نشان دهید که ایمنی و سلامت کارکنان جزء اولویت کاری شماست.

چگونه میتوانم بهعنوان یک کسبوکار تمامی این موارد را مدیریت کنم؟

KPMG دامنه گستردهای از تجارب و منابعی دارد که میتواند در این سفر به شما در توسعه CX و تجربه مشتری (EX) همگام با شش ستون و چشمانداز در حال تغییر اقتصاد کمک کند. ما یک رویکرد مبتنی برداده پیش فعالانه اتخاذ کردهایم که از ابزارهای سفر نقشه مشتری شما و فناوری صدای مشتری استفاده میکند و ابزار KPMG، CX را به کار میگیرد تا به ایجاد تحول در تجربه مشتری در شرایط فعلی و دنیای پس از کووید ۱۹ کمک کند. این پلتفرم از طریق پشتیبانهای اقتصادی CX حمایت میشود و سرمایهگذاریهای کل و هزینههای مربوط به کسبوکار را با سفر مشتری و رضایتمندی مشتری همتراز کرده یا تطبیق میدهد.

شش ستون KPMG بهکاررفته برای ایجاد تجربه کارکنان

چگونه میتوانم مطمئن شوم که برند من در شرایط کووید ۱۹ به بقای خود ادامه میدهد؟

شرکتها در مورد برند سازی و بازاریابی در شرایط بحران هر چند که خروجی طبیعی آن توقف سرمایهگذاری است، باید تصمیم بگیرند که مسیر مخالف را ادامه دهند یعنی افزایش سرمایهگذاریها. در هسته ارتباطات بین برند و مشتری شرایطی قرار دارد که باید به نیازهای خاصی پاسخ داد. سه جنبه اصلی یک برند (مرتبط بودن، تمایز و موجود بودن) این اطمینان را ایجاد میکند که این رابطه شکل گرفته است:

  1. مرتبط بودن: ترکیب پاسخگویی کامل به نیازهای مشتری و ارتباط احساسی مشتری نسبت به برند.
  2. تمایز: ترکیب تفاوتهای محسوس در مقایسه با سایرین تا حدی که این برند تعیین کننده ترندها در دسته بندی خود باشد.
  3. موجود بودن (در دسترس بودن): میزان قرار گرفتن در معرض توجه مشتریان (چه از نظر احساسی و چه فیزیکی) زمانی که آنها درصدد خرید در یک دسته بندی مرتبط هستند.

بنابراین استمرار سرمایهگذاری در این مبانی نیازمند آن است که برند و کل کسبوکار به صورت دستنخورده  سالم حفظ شوند. تاریخ به ما این درس را میدهد که افزایش و توسعه برند سازی باعث افزایش شانس یک شرکت برای بقا و موفقیت میگردد. نمونههای اخیر نشان میدهد که این استراتژی چگونه کار میکند:

  1. شرکت مکدونالد اخیراً یک ویدئو پخش کرده و در آن به صورت صریح نشان داده است که شرایط کاری سالم را دریکی از شعبات خود ایجاد نموده است و از این طریق یک حقه آموزشی زده است.
  2. post NL به صورت فعالانهای کارکنان خود را زیر نورافکن گذاشته، چون آنها تعهدات خود را نسبت به ارائه کالاهای بستهبندیشده به مشتریان در طی دوران پاندمی افزایش داده اند. 
  3. تجربه برند خیلی خوبی را در KLM شاهد بودهایم. این شرکت یک سری ویدئوهایی را در یوتیوب با نام «هلند در خانه» پخش کرده است و به این ترتیب مشتریان خود را درحالی روی مبل نشستهاند به سفر برده و برای آنها تجربه سفر ایجاد کرده است.
  4. از طرف دیگر Linkedin کمپینی شروع کرده است که در آن چندین مسیر یادگیری را به صورت رایگان در اختیار انجمن قرار دادن تا به افراد کمک کند مهارتهای کاملاً جدیدی را آموزش ببینند و خودشان را مهیای شرایط عادی بعدی نمایند.

با توجه به آنچه گفته شد استمرار سرمایهگذاری در بازاریابی و برند سازی الزاماً به معنای ادامه دادن کمپینهای فعلی شما نیست. برخی از شرکتها کمپینهای غیر مرتبط با کووید ۱۹ ایجاد کردند (پرسیل کمپین جدید تگ De Vlek). برخی از شرکتها موقعیت فعلی را مورد توجه قرار دادهاند و به صورت خیلی صریحتری نشان دادند که هنوز هم در اختیار مشتری هستند و همان جا حضور دارند (مثال Kruidvat). برخی از شرکتها هم از یک رویکرد استفاده کرده و سعی دارند تا بر تغییر رفتار مشتری تأثیر بگذارند (مانند کمپین عمومی در «خانه بمانیم»). اینکه به مشتریانمان بگوییم چه کاری انجام دهند و توصیههایی را برای آنها ارائه کنیم در کوتاهمدت جواب میدهد اما تحقیقات نشان میدهد که در بلندمدت این نوع گزارههای دستوری معمولاً اثربخشی خود را برای تغییر رفتار مناسب مشتری از دست میدهند. همچنان که مردم نیاز دارند حس کنند تحت کنترل هستند به همان اندازه هم تمایل دارند با اتخاذ رفتارهای کاملاً مخالف در مقابل آنچه که به آنها دیکته شده است مقاومت کنند. باز این رو، برخی از تاکتیکهای تعقیب کننده  جایگزین برای کمپینهای شما در ادامه در نظر گرفته شده است که توجهتان را به آن جلب میکنیم:

  1. تاکید به وجود یک شکاف جهت ایجاد احساس عدم ارتباط بین افکار و رفتار شخص.
  2. مطرح کردن سوالی که شنونده مجبور باشد به این نتیجه برسد که بهتر است خریدهای بیشتری برای روز مبادا انجام دهد.
  3. پرسش خود را با تقسیم بندی آن به بخشهای کوچکتر، کوتاهتر کنید درست همانطور که دولت هلند این کار را به صورت هفتهای یا دوهفتهای از طریق بهروزرسانی کنفرانسهای خبری انجام میدهد.

به یاد داشتن اینکه برندسازی چیزی بیشتر از بازاریابی و ایجاد یک کمپین است خیلی مهم است. در شرایط بحران ستون یکپارچگی بنیان اصلی تجربه یکپارچه و مستحکم مشتری بهحساب میآید. شرکتها باید هدف و موضعگیری خود را مورد توجه مجدد قرار دهند تا بتوانند وفاداری و اعتماد مشتری را جلب و حفظ نمایند. این کار میتواند باعث ایجاد نیاز به بازبینی مجدد کل شرکت شود که دربردارنده تغییرات گستردهتر جهت سازگاری هرچه مؤثرتر و دقیقتر با موارد موردنیاز است. مهمتر آنکه شما باید بهسرعت سازگار شوید و مطمئن شوید که پیشرانهای ارزشی به صورت زمانبندی درست و ارتباط نزدیک در سرتاسر شبکه شما کار میکند. این امر میتواند به معنای دگرگونی و تحول در خدمات مشتری یا ساختاردهی کانالهای توزیع باشد نه صرفاً تغییر بودجه بازاریابی شما یا صرفاً راهاندازی یک کمپین. یک برند مجموع تمامی نقاط ارتباطی مشتری است. زمانی که این نکته را دریابید که این دوره بحرانی شما را وادار به تعریف مجدد کسبوکارتان میکند در این صورت ایجاد ارتباط مستحکم بین اهداف برند و CX بهروزرسانی شده ضرورت مییابد تا در نتیجه  آن بتوان اطمینان حاصل کرد که توانستهاید بر روی تعهداتتان پایبند بمانید. ترکیب نقاط ارتباطی متصل شده مشتری و عملکرد هماهنگ و منسجم در راستای اهداف تعریف شده برای ایجاد عملکرد خوب کسبوکار و یک برند قوی موردنیاز است.KPMG یک فرآیند تجمیعی دارای ۹ اهرم ارزشی با قابلیت رهگیری سریع برای این کار ایجاد کرده است. این رویکرد از تغییر موردنیاز در زمان واقعی در پنجرههای چهار تا شش هفتهای استفاده میکند تا کسبوکار شما بتواند در این شرایط به بقای خود ادامه داده و تصمیمات هوشمندانه را هر چه سریعتر و اثربخشتر اتخاذ نماید.

چگونه میتوانید مشتریان و استراتژیهای برند سازی خود را برای جهان پسا کرونا آماده کنید؟

شما میخواهید اطمینان حاصل کنید که کسبوکارتان نهتنها در طی دوران پاندمی بقا پیدا میکند بلکه در جهان پساکرونا نیز به حیات خودش ادامه خواهد داد. حالا زمان آن رسیده است تا انعطافپذیری خود را افزایش دهید و برای استراتژیهای بازگشتتان برنامهریزی کنید. از درسهایی که آموختهاید برای ایجاد برنامههای رشد بلندمدت و مدلهای کسبوکار استفاده کنید. آیا متدهای جدیدی برای عرضه محصولاتتان معرفی خواهید کرد؟ زنجیره تأمین شما چگونه از این موضوع تأثیر خواهد گرفت؟ به چه صورتی به قوانین فاصلهگذاری اجتماعی پایبند خواهید بود. اگر کسبوکار شما در صنعتی است که الزاماً باید با مشتری مواجه شوید، قطعاً برایتان حیاتی است که در دوران پسا کرونا همچنان به قوانین فاصلهگذاری اجتماعی مقید باشید. ممکن است لازم باشد تا چیدمان فیزیکی فروشگاهتان را تغییر دهید. بااینوجود مرکزیت مشتری را هم باید در بازسازی و حفظ مبنای مشتری کسبوکارتان حفظ کنید. خردهفروشیهای کوچکتری که دارای پلتفرمهای تجارت الکترونیکی نیستند و / یا مبتنی بر ورود و خروج فیزیکی مشتریاند در حال حاضر در حال تغییر تجربه مشتری خود هستند و قرار ملاقاتهای خصوصی با مشتری برای حضور در محل فروشگاه تنظیم میکنند.

به بازار هدف خود و اجتماعات محلی خود نگاه کنید. آنها به چه چیزی نیاز دارند؟ به چه طرق دیگری میتوانید از آنها حمایت کنید؟ آیا میتوانید به صورت کامل زنجیره ارزش خود را برای تحویل کالاهای موردنیاز مشتریان بازبینی نمایید؟ برخی از برندهای بزرگی که آنجا حضور دارند به صورت پیش فعالانهای در حال پاسخگویی به این پاندمی هستند و این کار نهتنها از طریق ارائه و تحویل کالاهای ضرری برای اجتماع بلکه بهعنوان فرصتی برای ایجاد قدرت برند از طریق ورود به ابتکار عملهای CSR انجام میشود. برندهایی مانند گپ، زارا و جورجیو آرمانی و خیلی برندهای دیگر خطوط تولید خودشان را تغییر دادهاند تا بتوانند ماسک صورت و اسکراب برای کادر پزشکی و درمان ایجاد کنند. کارخانجات نوشیدنی سازی مانند باواریا و اپینگ و برندهای زیبایی مانند گروه لورئال و LVMH نیز زنجیره تأمین خود را بهینه سازی کردهاند تا بیشتر بتوانند مواد بهداشتی تولید کنند. به همین ترتیب زنجیره هتلها مانند هتلهای آکور درهای خود را به روی کادر بهداشت و درمان گشودهاند. ممکن است این عمل به صورت کاری فرصت طلبانه و سود جویانه برای برخی از شرکتها قلمداد شود اما با پاسخگویی به این شیوه توانستهاند خود را در معرض دید قرار دهند و تصویر برندشان را در سطح جهانی بهعنوان شرکتهای بینظیر به نمایش بگذارند.

ایجاد و پیادهسازی استراتژی تحول دیجیتالی برای توسعه تجربه آتی مشتریان ضروری است. هیچکس نمیداند که این پاندمی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت بنابراین بهترین کار این است که کسبوکارهای خودمان را به صورت بالقوه برای بقا در این شرایط که در آن فاصلهگذاری اجتماعی و قوانین دیجیتالی حاکماند مهیاسازیم. باشگاههای پرورش اندام و بدنسازی مانند دیوید لوید و FH45 در حال تغییر به سمت تحول و دگرگونی دیجیتالی هستند و بهسرعت بهسوی جهان ارائه خدمات آنلاین پیش میروند. این شرکتها در حال حاضر کلاسهای گروهی و آموزشهای خصوصی و مربیگری را به صورت اپلیکیشن های آنلاین و پلتفرمهای رسانههای اجتماعی برگزار میکنند. صنعت هنر نیز تأثیر شدیدی از این ویروس گرفته است و بسیاری از کارهای هنری و رویدادهای مربوطه تا زمانی که بتوان پایان پاندمی را پیشبینی کرد تعطیل شدهاند با این حال، این موضوع نتوانسته است این کسبوکار را از سازگاری با نرمهای جدید باز دارد. موزههایی همچون واتیکان رم و لوور پاریس به صورت آنلاین درآمده و تورهای مجازی از مجموعههای خود برگزار میکنند. سالنهای کنسرت در سرتاسر اروپا مانند اپرای وین و فیلیپ هارمونی در برلین ارکستهای کلاسیک و اپراهای آنلاین به صورت رایگان برای مخاطبان پخش میکنند.

به دنبال شراکتها و ائتلافاتی باشید که کمک میکند بار دیگر به میدان بازی برگردید. آن دسته از سازمانهایی را که میتوانند زنجیره ارزش شما را تکمیل یا متوازن نمایند پیدا کنید. پیدا کردن این فرصتهای مشترک میتواند بسیار ارزشمند باشد مخصوصاً زمانی که به دنبال حصول مجدد عایدات کسبوکار هستید. این کار میتواند شامل اجرای مناقصات مشترک، تسهیم هزینههای تولید یا راهاندازی یک راه کار نوآورانه جدید باشد. این نوهمکاریها به شما کمک میکند تا از عهده برخی چالشهای آتی که ممکن است در دنیای پسا کرونا با آنها مواجه شوید برآیید. توسعه شراکتهای استراتژیک صحیح میتواند به شما در ایجاد برندتان در بازار کمک کند، حس اعتماد و اطمینانی که بین مشتریان در دنیای کرونا از بین رفته بار دیگر اعاده کند.

با نگاهی رو به جلو در مییابیم که تجربه پایدار مشتری در دوران پسا کرونا تنها زمانی میتواند وجود داشته باشد که این ابتکارات استراتژیک تحت حمایت بودجههای با توازن خوب قرار بگیرند و از پرتفولیوی محصول مناسب برخوردار باشندبا وجود چنین بحرانهایی که در سطح جهان رخ میدهد رهبران با فرصت افزایش و تقویت استراتژی برند خود مواجه هستند و باید بتوانند به صورت واقعی مشتریانشان را در رأس کسبوکارشان قرار دهند. مناسبترین و اثربخش­ترین راه برای رسیدن به این موقعیت پیچیده از طریق چشمانداز مشتری قابل حصول هست.

منبع: KMPG

راهی برای برون رفت کسب و کارها از تنگنا

یک سال قبل از شیوع کووید-۱۹ ما در مقاله Winning the ’۲۰s (برد در دهه ۲۰) عنوان کردیم که مبنای مزیت رقابتی تغییر است. ترکیبِ تغییرِ برگرفته از تکنولوژی، پیدایش تکنولوژی‌های جدید، یادگیری و زوال نرخ رشد طولانی مدت، که نیازمند نوآوری شتاب گرفته است، شرکت‌ها را برآن داشت تا در زمینه سرعت یادگیری با هم رقابت کنند.

پیشنهاد ما این بود که سازمانهای یادگیرنده ترکیبیِ جدید باید بتوانند هوش انسان و هوش مصنوعی را باهم ترکیب کنند و یک رویکرد اثر بخش برای تغییر اهرم تنوع انسانی در جهت انعطاف پذیری و نوآوری و خلق سازمانهای هدفمند در بهترین شکل خود ایجاد کنند.

اما این الزامات به واسطه این همه‌گیری مجال بروز پیدا نکرد. در واقع این الزامات به واسطه کووید-۱۹ بیش از پیش مورد نیاز و توجه واقع شده‌اند. کووید ۱۹ تمامی سازمان‌ها را درباره محدودیت‌های توانایی‌هایشان از نظر یادگیری سریع در مقابل شرایط محیطیِ به شدت متغیر آگاه کرد. شرایطی که حتی ده روز تعلل در آن می‌تواند منجر به چهار برابر شدن اثرات سوء گردد و به شدت موجب تخریب جامعه و کسب و کار ها شود. دیگر نمی‌توان انعطاف پذیری را یکی از مشغله‌های نظری تصور کرد: شرکت‌ها و کشورها با پرداخت بهایی گزاف از آسیب پذیری در برابر سیستم‌های خطیری که وجودشان به آنها بستگی دارد آگاهی یافته‌اند و بحران حاضر این نیاز را برای شرکت‌ها و دولت‌ها به وجود آورده است تا نشان دهد که هدف و ارزش‌های آن‌ها صرفاً کلماتی نیست که در زمان آرامش و راحتی دیکته شده باشد.

پس کووید ۱۹ چگونه اولویت‌های رهبری را تغییر داده است؟ این همه گیری علاوه بر تاکید بر الزامات بلند مدتی که ما برای دست یابی به موفقیت دردهه آتی به آنها نیاز داریم، تغییرات تحول آفرین متعددی را نیز شکل داده است: یعنی نیاز به حرکت از موقعیت فعلی اقتصادی که از طریق معیارهای فاصله گذاری اجتماعی به حالت کما فرو رفته به سمت ایجاد مسیر رشد و خوشبختی. در نتیجه شرکت‌ها در بسیاری از بخش‌ها باید یک دوره کوتاه مدتِ سخت را طاقت بیاورند تا بتوانند به گزینه‌های بلند مدت دست پیدا کنند؛ اما در عین حال که بقاء دغدغه اصلی محسوب می‌شود دستیابی به موفقیت سطح بالا یک بازی بلند مدت است و این کار نیازمند آن است که رهبران به محیط جدید، مشتری جدید و انتظارات اجتماعی شدت یافته پاسخ بدهند تا بتواندن مسیری را برای برون رفت از این تنگنا پیدا کند.

همچنین کووید ۱۹ جنبه‌های غیر بازاری استراتژی را بیش از بیش برجسته‌ کرد. انعطاف پذیری سیستم‌ها را فقط می‌توان از طریق همکاری بین شرکت‌ها و شرکت‌ها -دولت‌ها ایجاد کرد و به دست آوردن آن چیزی که صرفاً به صورت تصادفی رد پای کربن ما را در این همه گیری علیرغم تمامی تلاشهای قبلی که به صورت واضح منجر به شکست شده بودند کاهش داده است، احتمالاً انتظارات را برای استفاده از این پیشامد جهت استارت جهشیِ پیشرفت در این خصوص به احتمال زیاد بالا خواهد برد.

به عبارت دیگر الزامات کوتاه مدت و میان مدت، مکمل الزامات بلندمدت در غلبه بر این بیماری، شروع مجدد اقتصاد و انطباق جهانِ پساکرونایی است و سعی خواهند داشت با جهانی کاملاً متفاوت از واقعیت‌های دوران قبل از کرونا مواجه شوند و تطبیق یابند. شاید ” بازگشتی به حالت عادی” تعبیری واقعی نباشد.

پنج الزام برای برون رفت از این تنگنا

برای بررسی اولویت‌های کوتاه مدت و میان مدت، ما به بررسی پنج الزام رهبری می‌پردازیم.

پایداری باعث مسطح شدن منحنی می‌شود

اولویت اول آنکه باید منحنی شیوع بیماری را به صورت پایدار و مسطح نگه داریم. در حال حاضر ابزارهایی که می‌توانند به کاهش سرعت همه گیری کمک کنند: فاصله گذاری اجتماعی سفت و سخت و قرنطینه. متاسفانه این ابزارها مانع از جابجایی کالاها و افراد شده و به زمین گیر کردن طولانی مدت اقتصاد منجر می‌شود؛ اتفاقی که موارد مشابه تاریخی چندانی برای آن وجود ندارد. هیچ موازنه قابل قبولی بین دلار و نرخ مرگ و میر وجود ندارد، بنابراین باید به دنبال شکستن این اصل پذیرفته شده باشیم و این کار نه تنها از طریق مسطح کردن منحنی بلکه از طریق ایجاد ثبات در زندگی افراد و سرزنده نگه داشتن آنها میسر می‌شود.

بیشترین امیدواری ما این است که روش‌های درمان بتوانند به این بیماری پاسخ بدهند و واکسن پیدا شود اما هنوز درمان قطعی برای آن وجود ندارد و کشف واکسن و همگانی شدن آن نیز احتمالاً حداقل ۱۸ ماه به طول می‌انجامد. ما باید هر آن چه که می‌توانیم انجام دهیم تا بتوانیم هر دوی این مسیرها را از طریق سرمایه گذاری بسیار زیاد در نوآوری، آزمون‌های بالینی و ظرفیت‌های تولید دنبال کنیم.

در میان مدت اما بر اساس آنچه که از کشورهایی مانند کره جنوبی می‌توان آموخت نیاز به رویکردهای جدید است. این کار نیازمند آزمایش در مقیاس بالا هم برای موارد ابتلا و هم برای ایمنی، ایجاد مدلهای جدید برای دسته بندی ریسک، اتخاذ اقدامات جدید برای رهگیری سریع و ردیابی و اجرا و همچنین دستور العمل هایی است که نشان دهد کجا و کی و چگونه اجتماعات و اقتصاد به صورت آزاد عمل کنند و کی و چگونه در مقابل شیوع مجدد بیماری‌های همه گیر واکنش نشان داده شود. این موضوع همچنین نیاز به همکاری بسیار زیاد و مذاکرات یکپارچه و منسجم بین دولت‌ها و سیستم‌های بهداشت و کسب و کارها و همچنین نوآوری‌های سیاسی و قانونی است. ما باید رویکردهای جدید را خیلی سریع معرفی و پیاده سازی کنیم و یادگیری و قدرت تطابق خودمان را با موقعیت‌هایی که به صورت بنیادی تغییر پیدا می‌کنند افزایش دهیم.

نیازبه ذکر نیست که این چالش بسیار گسترده دولت‌ها و جوامع و کسب و کار ها را به بوته آزمایش گذاشته است. اما با در نظر گرفتن گزینه‌های دیگر برای اقتصاد در حال اغماء یا بهبودیِ سریع بیماری‌ها و سیستم‌های بهداشتیِ مضمحل شده ما انتخاب چندانی نداریم به جز این که هر آن چه که از دستمان برمی آید انجام دهیم.

مصرف کننده‌های جدیدی به دست آوریم (برگردانیم)

به محض اینکه این بیماری تحت کنترل در بیاید، ضروری است که کسب و کار ها سفر جدیدی را برای پیروزی و یافتن مشتریان جدید در جهان پساکرونا شروع کنند. جنگ‌ها، بیماری‌های واگیر دار و سایر بحران‌های اجتماعی اغلب باعث تغییر نگرش‌ها، رفتارها و الگوهای تقاضا می‌گردد. جنگ جهانی دوم نه تنها منجر به اختراع یا ایجاد شتاب در تجاری سازی موتورهای جت، رادار، پنی سیلین، هلیکوپترها، کابین‌های فشرده هواپیما، راکت‌های قابل کنترل، پلاستیک مصنوعی و بستری برای سایر محصولات شد، بلکه توانست باعث شتاب دادن و رونق هواپیمایی تجاری، رونق مسکن سازی در حومه‌های شهری و حضور زنان در محیط کار و سایر تغییرات اجتماعی عمیق گردد. شرکت‌ها باید بتوانند واقعیت‌های جدید نوظهور را تشخیص داده و خود را با آنها تطبیق دهند و به این واقعیت‌ها شکل دهند.

فریبنده‌ترین جنبه این قضیه تشخیص بین تغییرات کوتاه مدت منبعث از آن و تغییرات پایدارتر است. شرکت‌ها باید روندهای نوظهور را با استفاده از تحلیل داده‌های پر تکرار شناسایی کرده و پایداری آنها را از طریق انسجام با روندهای طولانی مدت تحلیل مصرف کننده‌ها و بررسی سیگنالهای به دست آمده از بازیگران مستقل درک کنند و مدلهای جدید تکراری را بکار گیرند و به سرعت از کشورهایی که در بالای این چرخه قرار دارند مانند چین و کره بیاموزند. برای این کار شرکت‌ها نیازمند چرخش از طرز تفکر مدیریت بحران به سمت طرز تفکرهای خلاقانه‌تر و نوآورانه تری هستند.

به رغم این پسرفت، دو روند در حال حاضر کاملاً شفاف به نظر می‌رسد. اولین روند، شتاب گسترده تغییر به سمت کانالها و پلتفرم‌های دیجیتال است. بنگاه‌های اقتصادی سنتی باید این اطمینان را کسب کنند که به صورت کامل در این جریان تغییر دخیل شده‌اند نه اینکه فقط خود را درمعرض ریسک تغییرات پرشتاب ناشی از شرکت‌های دیجیتالی فعلی قرار دهند.

روند دوم، چالش بزرگ برای بخش اعظمی از اقتصاد جهت بازگرداندن و اعاده اعتماد مشتری است: ورود به یک رستوان، وارد شدن به یک فروشگاه، پرواز یا تماشای مسابقات و تفریحات به صورت زنده همگی نیازمند سطوح بالایی از هیجان و اضطراب است که می‌تواند مانع از ایجاد تقاضا گردد حتی بعد از اینکه فاصله گذاری‌های اجتماعی برداشته شد. بنابراین کسب و کار ها باید تدابیری برای اعتماد سازی بیندیشند که هم به صورت مستقل و فردی و هم به صورت جمعی در قالب مجموعه‌ای از ابزارهای امنیتی جدید برای بازگرداندن اعتماد عمل کند؛ درست همانند تدابیری که بعد از حملات ۱۱ سپتامبر در عرصه هواپیمایی اتخاذ شد.

تحول دیجیتالی پر شتاب

همچنان که شرکت‌ها خود را با جهان پسا کرونا تطبیق می‌دهند بایستی به تحول دیجتالی خودشان نیز شتاب بدهند. درست قبل از شروع بحران بسیاری از کسب و کار ها برنامه تحول دیجیتالی را هم برای دفاع از خودشان در برابر آشفتگی‌های رقابتی و هم اهرمی کردن کارایی برتر مدل‌های کسب و کار دیجیتال با توجه به چابکی، قابلیت تکامل، مقیاس پذیری و بهره وری و سفارشی سازی دنبال می‌کردند.

در واقع بزرگترین بنگاه‌های اقتصادی یک استراتژی دیجیتال دارند که شامل پلتفرم‌های دیجیتال، اکوسیستم، مدل‌های عملیاتی و پیشنهاداتی است که مبتنی بر هوش مصنوعی بوده و توسط برنامه‌های تحولی دیجیتالی پشتیبانی می‌شود؛ اما آنچه که یک حرکت احتیاطی و با سرعت آرام بود حالا به یک اولویت فوری و مرجح تبدیل شده است. همانطور که سارس (که بیشتر محدود به آسیا بود) باعث شتاب بخشیدن به تطابق با تجارت دیجیتال گردید و باعث پیدایش علی بابا شد، کویید-۱۹ نیز در حال حاضر دارای اثر مشابهی است اما این بار در یک مقیاس جهانی. کسب و کارها و مصرف کنندگان فرصت‌های فراوانی برای خرید، کار کردن و همکاری به صورت دیجیتالی پیدا کرده‌اند. این روش در کنار اقتصاد عموماً برتر کانال‌های دیجیتالی، باعث شتاب بخشیدن به نفوذ هر چه بیشتر مدل‌های کسب و کار دیجیتالی خواهد شد.

اولین موج برنامه‌های دیجیتالی نشان داد که این برنامه‌ها همانند سایر برنامه‌های تغییر در مقیاس بالا در ابتدا با چالشهایی همراه هستند. این برنامه‌ها باید کلی نگر و مبتنی بر ارزش آفرینی بوده و نباید صرفاً مبتنی بر تکنولوژی یا محدود به فرآیندها و پیشنهادات موجود باشند. مهم‌تر از همه برای رقابت پویا در این مسابقه یادگیری، سازمان‌ها نیازمند درک دوباره این موضوع هستند که باید هوش انسانی را با یادگیری ماشینی درهم بیامیزند. شرکت‌ها باید بر بخش انسانی تحول دیجیتالی متمرکز شوند؛ حداقل به همان اندازه بخش تکنولوژیکیِ آن از جمله تلفیق روشهای کار کردن.

خلق مزیت از طریق انعطاف پذیری

همچنان که شرکت‌ها و کشورها مدل‌های عملیاتی خود را بازنگری می‌کنند انعطاف پذیری به یکی از معیارهای مهم طراحی تبدیل می‌شود. شرکت‌هایی که چندین دهه صرف زنجیره‌های تأمین اثر بخش و گسترده در سرتاسر دنیا نموده‌اند و فعالیت‌های تولیدی خود را در کشورهایی با هزینه تولید کمتر متمرکز کرده و آنها را به صورت لجستیک دیجیتالی به همدیگر متصل کرده‌اند اثر بخشی این زنجیره‌ها را از طریق سرعت، مقرون به صرفه بودن و سودآوری می‌سنجند.

کووید-۱۹ نشان داده است که سیستم‌هایی که عمدتاً برای بیشینه سازی اثر بخشی ساخته شده‌اند در شرایط استرس زای این چنینی شکننده می‌شوند. این موضوع نه تنها در مورد سیستم‌های کسب و کار بلکه برای بهداشت و سلامت و سیستم‌های مدیریت بحران نیز صدق می‌کند. بنچ مارک نشان می‌دهد که بسیاری از شرکت‌ها تمایل دارند تا زنجیره تأمین خود را به صورت مرکزیت زدایی شده و به شیوه انعطاف پذیر بازیابی کنند و بسیاری از دولت‌هایی که به وابستگی خود به تعداد معدودی ازتولید کنندگان واکسن و ماسک و دستگاه های تهویه و تنفسی در کشورهای دوردست پی برده‌اند، به احتمال زیاد زنجیره‌های دستیابی کوتاه‌تر، موجودی‌های اورژانسی و خوداثربخشیِ بیشتر را سیاست‌هایی موثرتر در حوزه‌های خطیر و بحرانی در نظر خواهند گرفت.

علاوه بر انعطاف پذیری زنجیره تأمین، انعطاف پذیری ترازنامه نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. در کوتاه مدت این امر نیازمند کاهش هزینه، تمرکز بر نقدینگی و در برخی موارد نیازمند حمایت دولتی است و در بلند مدت می‌تواند قدرت فعالان را برای تحت فشار قرار دادن هیات های بازرگانی کمتر کرده و از نفوذ مدیران سرمایه‌ها جهت پیشبرد اهرم پذیری بالاتر و بازخرید سهام بکاهد.

در حالی که رهبران کسب و کار ها بارها درباره انعطاف پذیری صحبت کرده‌اند، اما شرکت‌های بسیار کمی سیستم‌های خود را برای طراحی، اندازه گیری و مدیریت آن آماده می‌کنند. ویژگی اصلی سیستم‌های انعطاف‌پذیر نسخه برداری(بافرها)، تنوع، پودمانی، ملاحظه گری، قابلیت انطباق  و درهم تنیدگی اجتماعی آن‌هاست. برای طراحی چنین سیستمی شرکت‌ها نیازمند تفکر به طرق مختلف درباره کسب و کار هستند و باید بیشتر طرز تفکر بیولوژیکی داشته باشند تا مکانیکی.

استراتژی سنتی کسب و کار بر این سؤال استوار است که ” بازی من تا چه حد خوب است؟” اما در دنیای پویا و غیر قطعی این سؤال را باید درنظر بگیریم که ” بازی من تا چه اندازه سخت است و آیا می‌توانم خودم را با این بازی تطبیق دهم و تا چه مدت این بازی ادامه خواهد یافت؟”

بسیج اهداف در راستای منافع مشترک

قبل از این بحران، مدیران عامل درگیری عمیق در اهداف شرکت سرمایه داری چند ذینفعی و پایداری در پاسخ گویی به هشدارهای جهانی و سایر نگرانی‌های جمعی را آغاز کرده بودند. این برنامه عمل بی شک در اثر کووید-۱۹ بسیار فوری و ویژه خواهد بود. همچنان که شهروندان و کسب کارهای کوچک دشواری‌های زیادی را متحمل می‌شوند و دولت‌ها از بنگاههای اقتصادی بزرگ با بسته‌های حمایتی بی سابقه‌ای دفاع می‌کنند، ما باید منتظر موشکافی و بررسی دقیق ارتباط اجتماعی و تاثیرات شرکت‌ها باشیم. شرکت‌های مجزا چگونه می‌توانند در این دوره خیلی خاص عمل کرده و ارتباط برقرار کنند، دوره‌ای که تا مدتهای مدیدی در خاطر همه خواهد ماند.

شرکت‌ها و دولت‌ها نیاز دارند که حالت جدیدی از بسیج همگانی و عملکردها را درپیش بگیرند. بزرگ‌ترین مشکلات ما یعنی مسطح سازی و پایدار سازی منحنی اعتماد در کوتاه مدت، گرمایش جهانی، افزایش بی عدالتی و آماده شدن برای همه گیری آینده در بلند مدت، همگی جزء مشکلات مشترکی هستند که صرفاً با رقابت شدیدتر در چهارچوب‌های بازار و نظارت شرکتی درچهارچوب قوانین قابل حل نیستند. در حال حاضر عواقب مسائل خارجی به خوبی سنجیده و بررسی نمی‌شود و نظارت جهانی محدودی بر روی مشکلات عمومی وجود دارد و در بسیاری از موارد ما مکانیزم های رهگیری سفت و سختی در راستای اهداف مشترک نداریم.

پیمایش اخیر نشان داد که دولت‌ها خیلی بیشتر از شرکت‌ها قابل اعتماد هستند اما از شایستگی و صلاحیت کمتری برخوردارند. درحالیکه شرکت‌ها کمتر قابل اعتماد هستند اما با شایستگی و صلاحیت بیشتری عمل می‌کنند. هم از دولت‌ها و هم از شرکت‌ها انتظار می‌رود که این انگاره‌ها را به نوعی بشکنند. برای دستیابی به موفقیت جمعی ما هم به دولت‌هایی با صلاحیت و شایستگی و انعطاف پذیری نیاز داریم و هم به شرکت‌های مبتنی بر هدف.

تمامی ایده‌ها صرفاً پتانسیل‌هایی هستند که فقط به واسطه عملکرد جمعی و فردی می‌توانیم به آنها دست پیدا کنیم. تا کنون نقش رهبری تا این اندازه مهم نبوده است. رهبران کسب و کار باید روایت جمعی از امید ارائه دهند و برای عملکردهای جمعی جسورانه به مثابه تسهیل گر عمل کنند؛ چرا که فقط از این طریق می‌توانیم به کووید-۱۹ به عنوان یک نقطه چرخش در پیشرفت جمعی نگاه کنیم و نه به عنوان فرصتی برای اتلاف.

منبع: گروه مشاوران بوستون (BCG)

چرا قطعه‌ساز

بارها از خبرگان صنعت خودرو شنیده‌ایم که راه خروج از شرایط پیش رو در این صنعت توسعه و پیشرفت قطعه‌سازان هستند. البته آنها نیز خود از بهگزینی‌های جهانی مانند تایوان و استرالیا به این مهم دست یافتند. اما سوال اصلی این است که آیا برای توسعه و پیشرفت صنعت لوازم خانگی کشور هم باید به فکر توسعه زیر ساخت‌ها و سرمایه‌گذاری در قطعه‌سازی هست؟

زمینه و بستر این سرمایه‌گذاری‌ها با توجه به عقب‌ماندگی‌های رقم‌خورده در دوران تحریم، ابعاد گسترده‌تری نیز پیدا کرده است، به‌ویژه آنکه برنامه‌های افزایش تولید نیز با شتاب بیشتری دنبال می‌شود؛ اما این شتاب، مانع ایجاد فرصت کافی به‌ منظور قالب‌سازی برای تولید قطعات جدید است.این در حالی است که تولید بسیاری از قطعات در داخل میسر است و تنها باید با حمایت بیشتر از سوی دولت و نیز تولیدکنندگان نهایی محصولات امکان رشد با همین نرخ رشد نیز هست.
اما متعهد شدن شرکت‌های تولیدی به ارتقای توان قطعه‌سازان ایرانی باعث ساخت فرصت‌‌های توسعه و سرمایه گذاری بسیاری در این بخش خواهد شد.
الزامات آغاز تولید این قطعات در داخل کشور، انتقال فناوری، زمان و سرمایه هستند. در مورد انتقال فناوری، باید با شرکت‌های پیشرو در سطح جهانی قراردادهای همکاری ایجاد گردد که در راستای اهداف کلی صنعت و کشور باشد. در خصوص سرمایه نیز وزارت صنعت، معدن و تجارت است که باید قطعه‌سازان را برای تامین سرمایه در گردش به بانک‌های عامل معرفی کند یا امکان تسهیلات خرید دین برای ایجاد جریان نقدینگی را با بانک‌هایی که دارای توانگری مالی هستند را فرآهم آورد.
از سوی دیگر باید به معنای واقعی ارتباط صنعت و دانشگاه ایمان آورد که دانشگاه‌ها باید نخبگانی که مورد نیاز صنایع هستند را آموزش دهند و صنایع نیز می‌بایست به راهکارهای دانشگاه ایمان بیاورند. مثال‌های زیادی در کشور و حتی در صنعت لوازم خانگی داریم که نشان داده‌اند همکاری بین دانشگاه و صنعت باعث شکوفایی و افزایش سرعت توسعه خواهد شد؛ اما در صنعت لوازم خانگی با توجه به حضور قبلی و تجربه مطلوبی که در گذشته ازحضور نخبگان دانشگاهی در صنعت، مانند بخش‌های طراحی صنعتی، طراحی الکتروبردها و طراحی سیستم‌های تولید می‌توان با اطمینان بالایی گفت این همکاری بی‌شک باعث رشد و توسعه خواهد شد. در بخش قطعات لوازم خانگی با توجه به کمبود تکولوژی‌های روز دنیا در داخل کشور این نیاز به همکاری بیش از هر بخش دیگری احساس می‌شود.
از سویی دگیر موضوع شرکت‌های دانش بنیان را داریم، در رابطه با استفاده از توان مجموعه‌های دانش‌بنیان در صنعت بسیاری استفاده شده است. در صنعت لوازم خانگی ما می‌توانیم از توانمندی مجموعه‌های دانش‌بنیان در بخش‌های مختلف کمک‌‌های شایانی دریافت کنیم.
از سوی دیگر با تولید داخلی قطعات می‌توان اثر مستقیم نرخ ارز را بر محصول نهایی کاست یا در بهترین حالت به اثر غیر مستقیم تبدیل کرد. چرا که تولید قطعات در هر صنعتی باعث ایجاد ارزش افزوده بسیاری می‌شود. در صورتی که تولید کنندگان قطعات داخلی بتوانند با استفاده از مدل‌های صرفه به مقیاس، حجم تولید را بالا برند و قیمت تمام شده خود را برای عرضه داخلی بکاهند می‌توانند با استفاد ه از قدرت و شرایط لجستیکی کشور بخش‌های زیادی از آسیا و اروپا را پوشش دهند که این امر باعث ایجاد درآمد ارزش در این بخش از صنعت می‌شود.

اما تمام این مطالب تنها با همیاری و همراهی تولید کنندگان داخلی محصول نهایی، دولت و دانشگاه میسر می‌شود که این یعنی ایجاد پویشی ملی برای توسعه صنعت لوازم خانگی!

 

دست نوشته: مرحوم دکتر رضا الماسی
مورخه : 24/9/99